وقتی خودمان عوض میشویم اطرافیان ما چه می شوند؟
وقتی ما در جهت خوب و درست سعی میکنیم عوض شویم و تغییر کنیم در واقع وارد یک برنامه دراز مدت شدهایم که اندک اندک روی میدهد. هر چند که گمان کنیم خیلی پیشرفت کردهایم و خیلی به هدفی که داریم نزدیک شدهایم و به هر حال تغییرات را خیلی عینی در درون خودمان حس کنیم، این فقط یک طرف قضیه است. اطرافیان ما که با رفتارهای بد ما گمراه شدهاند طرف دیگر قضیه. بنابراین نباید انتظار داشت همین که خودمان از خواب گمراهی بیدار شدیم و تغییر رفتار دادیم مثل توی فیلمها با یک اجی مجی اطرافیان ما هم تغییر کنند و رفتارشان مثل سابق نباشه.
من خودم سالهای سال با اخلاق تند، بی حوصلگی و عجول بودنم اطرافیانم را عادت دادهام آنها را یا مثل خودم کردهام یا در حالتی قرار دادهام که در حالت تهاجمی و یا در بهترین حالت سردرگمی باشند. حالا خوب همه چیز دارد در درون من متحول میشود و به سمت خوب شدن میرود. اما اطرافیان من که به این دید و باور نرسیدهاند حالا حالاها در همان حال قبلی باقی میمانند بنابراین اوضاع به این زودیها رو به راه نمیشود.
من کلا آدم ناامیدی نیستم و برای رسیدن به هدفم هر چقدر راهم ناهموار باشد تلاش میکنم و اتفاقا به ریاضت کشیدن و رنج بردن هم اعتقادی ندارم و فکر میکنم همیشه راه متعادل و ملایم و در عین حال لذت بخشی برای گذشتن از شرایط سخت هست. حالا دنبال آن راه حل هستم. مطمئنم به زودی راه حلش پیدا میشود.